در سپتامبر 2001، جرج بست یک مصاحبه با یونایتد رویوو، ویژه نامۀ رسمی مخصوص بازیهای باشگاه، ترتیب داد. در این مصاحبه او برخی از نکات برجستۀ دوران ورزشی خودش را انتخاب کرده است...
علایق کهن فوتبالی
"به عنوان یک پسر بچه من دنبال کنندۀ بازیهای ولوز بودم، تیمی که در دهۀ پنجاه تیمی عالی بود، و یادم میاد که اونا بودن که اولین بار زیر نور نورافکن ها بازیشون از تلویزیون پخش شد. گلنتوران Glentoran باشگاه من در بلفست بود، پدر بزرگ من دیوار به دیوار زمین اونا زندگی میکرد. من توسط باب بیشاپ، استعداد یاب یونایتد در ایرلند شمالی کشف شدم و توسط جو آرمسترانگ به اولدترافورد آورده شدم."اولین بازی برای یونایتد
"در سپتامبر 1963 در اولدترافورد برابر وست بروم بود - من تازه همون ماه می بود که قرارداد حرفه ای امضا کرده بودم. من از این مسئله (که قراره بازی کنم) تازه یک ساعت قبل بازی مطلع شدم. ما 1-0 برنده شدیم و دیوید سدلر Sadler، که هم اتاقی من بود زنندۀ تک گل بازی بود. جمعیت 54 هزار نفری بازی رو تماشا میکردن و روزی ویژه بود."
اولین گل
"من برای انجام دومین بازیم مجبور شدم تا کریسمس صبر کنم، بازی ای که برابر برنلی صورت گرفت. تیم ما در روز حراجی (قبل کریسمس) در Turf Moor شش بر یک شکست خورد و دو روز بعد من در بازی برگشت به بازی آورده شدم و (با گلزنی من) ما 5-1 پیروز شدیم. من یادم میاد که روزنامه های ورزشی بلفست عکسی از گل من رو منتشر کرده بودن، اقدامی که بسیار مایۀ مباهات خانواده م شده بود."
گل مورد علاقه
"من یک هت تریک برابر وست هام دارم که گل دومم گل زیبایی بود. بعد یک کرنر کوتاه، من به تو زدم، چند بازیکن رو جا گذاشتم. من تعادل نداشتم و یادم میاد که سعی میکردم از افتادن خودم جلوگیری کنم و در همون حال توپ رو با پای غیر تخصصی خودم زدم و توپ به داخل دروازه پرواز کرد."
مهمترین گل
"گلی بزرگتر از گل فینال جام اروپایی (لیگ قهرمانان سابق) نخواهد بود، گلی که من با خوش اقبالی برابر بنفیکا در ومبلی به ثمر رسوندم. ولی از نظر اهمیت، شاید گلم برابر رئال مادرید در نیمه نهایی همون سال مهمتر بود. من باز هم با پای چپم گل زنی کردم و ما اسپانیاییها رو در اولدترافورد 1-0 بردیم و با تساوی 3-3 در مادرید، گل من نهایتا باعث شد ما برندۀ تقابل باشیم."
هت تریک دوبل!
"من یک بار برابر نورثهمپتون 6 گل زدم، بازی که ما در کانتی گراند در یک بازی در اف ای کاپ 8-2 پیروز شدیم. چیزی که برای من بازی رو ویژه تر کرد این بود که اولین بازی من پس از محرومیت بود. برادر تونی بوک، کیم، در درون دروازه بود و من چند سال بعد او رو ملاقات کردم و او اون بازی رو به یاد من آورد. بیشترین گلی که من در یک فصل به ثمر رسوندم، 28 گل بود، فصلی که من بهترین گلزن لیگ دستۀ یک هم شدم."
جوایز شخصی
"جایزه ای که شاید برای من بیشتر از جوایز دیگه اهمیت داشت، انتخاب شدن به عنوان بهترین فوتبالیست اروپایی (توپ طلای سابق) در سال 1968 بود چرا که اون سالها بازیکنای بزرگ خیلی زیادی در فوتبال حضور داشتن. حتی سالها پس از این هم من هنوز دارم جوایز و جامهایی رو میبرم، در حالی که بیش از 30 سال از بازنشستگیم میگذره! که خیلی خوبه."
سرسختترین رقیب
"هر تیمی یک بازیکن ضربه زن (خشن و تکل زن) داره که شما باید مراقبش باشید، ما نابی استایلز رو داشتیم خودمون! از اون دست بازیکنایی که شما باید در سمت خودتون داشته باشید (نه سمت حریف!). هیچ کسی دوست نداشت جلوی لیدز بازی کنه، چون همه بازیکناشون این ویژگی رو داشتن و دفاع راستشون، پاول رینی Paul Reaney شاید بهترین مدافعی بود که من رودر روش بازی کردم."
لحظۀ ویژه
"بزرگترین بازی که من درش بازی کردم، فینال جام اروپایی بود و چیزی که اون رو ویژه تر کرده بود این بود که درست 10 سال پس از سانحۀ مونیخ روی میداد. ما نه تنها از اون تراژدی غمبار کمر راست کردیم و برگشتیم، بلکه بزرگترین جام تاریخ باشگاه رو هم به ارمغان اوردیم." منبع
بازیها و جدول
|
|
|